بازاریابی به شکل دیجیتال یا همان دیجیتال مارکتینگ یعنی هر کانال آنلاینی که برای بازاریابی یک کالا یا خدمات استفاده میشود. حال این بازاریابی دیجیتال اهدافی دارد که هر فرد یا شرکتی برای موفقیت و رسیدن به آن باید از پتانسیلهای این اهداف نهایت بهره را ببرد.
رسانههای اجتماعی، تبلیغات آنلاین، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی محتوا و بهینه سازی موتورهای جستجو، برخی از استراتژیهایی هستند که بازاریابان از آنها استفاده میکنند.
اهداف دیجیتال مارکتینگ، کمپینها و فعالیتهای بازاریابی شما را در جهت دستیابی به یک هدف مشترک، هماهنگ نگه میدارند.
اهداف دیجیتال مارکتینگ به تعیین انتظارات و ایجاد انگیزه در شما و هم تیمی هایتان کمک شایانی میکند.
علاوه بر این، اهداف دیجیتال مارکتینگ به شما کمک میکنند تا بر اساس منابع موجود، آنچه را که دست یافتنی است و غیرقابل دستیابی است را مشخص کنید و با اطلاعات درست به کارتان ادامه دهید.
اهداف که انتخاب میکنید باید با برنامهها و اهداف کلی شرکت شما همسو باشند. شاید شرکت شما محصولات جدیدی را عرضه نکند، اما ممکن است سعی کنید به بازارهای دیگر بروید و در جاهای دیگری سرمایه گذاری کنید.
اهدافی که برای دیجیتال مارکتینگ بیزینستان تعین میکنید، حدودا 6 تا 12 ماه طول میکشد تا کمی از اثراتش را ببینید و تا 2 سال یا بیشتر طول میکشد تا این که نتیجهاش را ببینید.
اهدافی که شما برای برنامههای بازاریابی دیجیتال خود تعیین میکنید، بسته به عوامل مختلف داخلی و خارجی، دائماً تغییر میکنند. انعطاف پذیری در تعین این اهداف برای راحتتر شدن بسیار مهم است.
معمولا اهداف اصلی در دیجیتال مارکتینگ بهبود کیفیت سرنخ، افزایش فروش در میان سرنخ های شناسایی شده، افزایش آگاهی عمومی از برند و جذب مشتریان جدید میباشد.
یکی از کلیدیترین اهداف برای دیجیتال مارکتینگ استراتژی است که برای کارتان تعیین میکنید.
وقتی یک هدف جدید برای شرکت انتخاب میکنید همانطور هم احتمال دارد که اهداف کلی شرکت شما تغییراتی کند، شما هم در تلاش خواهید بود این دو را با هم هماهنگ کنید.
هنگام تعیین اهداف بازاریابی دیجیتال خود، باید به این فکر کنید که چگونه آنها با اهداف کلی کسبوکار و شاخصهای کلیدی عملکرد شما هماهنگ میشوند.
تعیین اهداف خاص به محدود کردن تمرکز بر روی استراتژیهایی که برای دستیابی به اهداف خود استفاده خواهید کرد کمک میکند.
وقتی استراتژیهایتان را مشخص کردید، مرحله بعدی ایجاد یک برنامه بازاریابی دیجیتال است. این برنامه اقدام شما در سطح تاکتیکی است که هر قدمی را که برای دستیابی به استراتژیهای بازاریابی خود بردارید، مشخص میکند.
همچنین بخوانید : نحوه تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ
اهداف دیجیتال مارکتینگ شما باید به شکل هوشمند یا همان SMART (خاص و مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان) باشد.
دو راه برای تفسیر این ویژگی وجود دارد و هر دو بسیار مفید و کارامد هستند. برای روش اول، باید اهداف خود را مشخص کنید و مطمئن شوید که هدفتان بسیار واضح است.
در روش دوم شما باید در مورد اینکه این هدف به چه معناست و چه چیزی را در بر میگیرد بسیار دقیق باشید و بر روی آن تمرکز کنید.
KPI (شاخص کلیدی عملکرد) به شما کمک میکند تا بفهمید آیا به اهداف خود رسیدهاید یا خیر.
این مسئله بسیار مهم است زیرا میخواهید بفهمید که آیا تلاشهای شما واقعاً نتیجه داده است یا نه و اینکه چگونه آنها به درآمد تبدیل میشوند.
هنگام تعیین اهداف، هدفگذاری با دید بالا ایده خوبی است، اما نه آنقدر بالا که غیر واقعی و غیرقابل دستیابی باشد.
هنگامی که اهداف بازاریابی دیجیتال خود را تعیین میکنید، از خود بپرسید که آیا واقعاً میتوانید به آنها دست پیدا کنید یا اینکه به سادگی خود را برای شکست آماده میکنید.
یکی دیگر از ویژگیهای هدفگذاری خاص این است که بدانید چگونه اهداف بازاریابی دیجیتال شما به شما کمک می کند تا به اهداف تجاری خود برسید؟
این نکته بسیار حائز اهمیت است، زیرا در پایان کارهایتان، شما در حال توسعه همه این استراتژیهای بازاریابی برای کمک به رشد کسبوکار خود هستید.
در واقع، ابتدا باید با اهداف تجاری خود شروع کنید و به این فکر کنید که چه اهداف دیجیتال مارکتینگ به شما کمک می کند تا به اهداف قبلی برسید.
دادن مهلت مشخص به اهدافتان به شما میگوید که چه زمانی باید نتایج خود را بسنجید و این نتایج را با کمپینهای گذشته (و آینده) محک بزنید.
این روش به شما کمک میکند تا بفهمید که چگونه استراتژیها و اهداف آینده خود را برای دستیابی به نتایج بهتر با هر کمپین جدید بهینه کنید.
بدون داشتن اهدافی مشخص برای کسبوکار خود، شما اساساً یک کار بی جهت را شروع کردهاید و کاری که جهت نداشته باشد مقصدش هم ناپیداست.
به عنوان مثال، بدون داشتن هدفی مشخص در رسانههای اجتماعی، اساساً برای به دست آوردن لایکها و تعامل بیشتر تلاش میکنید، اما آیا این لزوماً به موفقیت شما منجر میشود؟
از سوی دیگر، اگر هدف شما تبدیل فالوورهای بیشتر است، نباید روی ایجاد محتوایی که فقط لایک و نظر شما را جذب میکند تمرکز نکنید. در عوض، سعی کنید ترافیک رسانههای اجتماعی بیشتری را به وبسایت خود هدایت کنید و دنبال کنندگان خود را تشویق کنید تا در قیف بازاریابی قرار گیرند.
ساخت برند یکی از اهداف مهم بازاریابی دیجیتال است.
برندهای معروفی که به ویژه با روابط موفق همراه هستند نیز بیشتر مورد اعتماد مصرفکنندگان هستند. پس صرفا به فکر یه اسم دهان پر کن نباشید و برای روابطتان هم برنامهریزی کنید.
شبکههای اجتماعی در زمان ایجاد یک نام تجاری جدید مفید هستند، زیرا به کسبوکارها کمک میکند تا مستقیمتر برندسازی کنند و زودتر به چشم بیایند.
شما با استفاده از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و… میتوانید این نوع برندسازی را ترویج دهید.
شرکتها میتوانند با دریافت هزینه برای تبلیغات و قرار دادن آنها علاوه بر محتوای ارگانیک در چنین صفحاتی، آگاهی از برند را بهبود بخشند.
همچنین بخوانید : روشهای دستیابی به اهداف رسانههای اجتماعی
تبلیغات پولی یکی از سادهترین اهداف بازاریابی دیجیتال است که راههای مختلفی برای رسیدن به مخاطب هدف ما و فروش کالا یا خدمات شما را دارد.
به سادگی یک تبلیغ ایجاد کنید، مخاطبان هدف را بر اساس جمعیت شناسی، مکان، علاقه و غیره انتخاب کنید، بودجه را برای تلاش اختصاص دهید و کارتان را تمام شده ببینید.
یکی از محبوبترین کانالهای تبلیغاتی گوگل ادوردز است که امتحانش را قبلا پس داده است. از Google Adwords میتوان برای مشاهده تبلیغات در وبسایتها، وبسایتهای مرتبط با آن، YouTube و غیره استفاده کرد.
همچنین میتوانید از طریق تماس با اینفلوئنسرها، وبلاگ نویسان و غیره، تبلیغات پولی یا مشارکت مستقیم در زمینه مورد نظر خود انجام دهید.
همچنین بخوانید : تبلیغات چیست و انواع آن در سال 2022
بازاریابی ایمیلی یکی دیگر از اشکال بسیار مهم در بازاریابی دیجیتال است.
بازاریابی ایمیلی برای مشتریان فعلی ممکن است به صورت داخلی یا توسط یک سازمان خارجی انجام شود.
بزرگترین چالش ایمیل مارکتینگ این است که مطمئن شوید ایمیلهای ارسال شده به صندوق ورودی مشتری میرسد (به جای رفتن به پوشه هرزنامه که مردم به سختی آنها را تشخیص میدهند).
در پایان، از محتوای نوآورانه و خط موضوع برای دریافت نرخ باز شدن کامل ایمیل استفاده کنید.
همچنین بخوانید : ایمیل مارکتینگ چیست
شاید برایتان پیش آمده باشد که قبلاً یک ممیزی محتوا انجام داده باشید. فقط به یاد داشته باشید که ممیزی محتوا یک فرآیند یکباره نیست. این فرایند باید به خوبی بررسی و به روزرسانی شود.
برای آن دسته از افراد که این کار را تجربه نکردهاند، ممیزی محتوا یک بررسی جامع از تمام محتوای بازاریابی است که قبلاً تولید کردهاید که بر تلاشهای بازاریابی شرکت شما تأثیر میگذارد و شکل میدهد.
هنگامی که آنچه را قبلاً دارید، میدانید، میتوانید محتوای موجود را تغییر دهید یا حفرهها را با محتوای جدید پر کنید.
شاید کاری که شرکت شما انجام میدهد واقعاً جالب باشد و شما در کاری که انجام میدهید واقعاً خوب باشید. اما اگر هر چند وقت یکبار چالش جدیدی را برای خودتان مهیا نکنید، چه کسی این کار را برایتان خواهد کرد؟
خودتان را با مشتریان به چالش بکشید و از آنها درخواست مشارکت یا همکاری کنید.
مطالعه موردی بهترین راه برای انجام این کار است. این اقتدار شما را در یک حوزه تمرینی خاص نشان میدهد و در عین حال به مشتریان بالقوه آرامش خاطر میدهد که تجربه رسیدگی به مسائلی مانند مواردی را که آنها تجربه میکنند دارند.
چگونه یک مشتری احتمالی تصمیم میگیرد که در صورت نیاز با شماره تلفن شما تماس بگیرد یا نه؟ مصرف کنندگان معمولاً فرآیند را با جستجوی آنلاین شروع میکنند.
هرچه شرکت شما در رتبهبندیهای ارگانیک و یا نتایج جستجوی پولی بالاتر ظاهر شود، احتمال بیشتری وجود دارد که مشتری بالقوه به آن دسترسی پیدا کند.
بهینه سازی محتوای سایت شما، ادعای نقلوقولهای محلی، و احتمالا اجرای کمپینهای تبلیغاتی هدفمند موتور جستجو، همگی نقش مهمی ایفا می کنند. مطمئن شوید که می توانید در رده های بالای موتورهای جستجو ظاهر شوید.
همچنین بخوانید : اهداف سئو چیست
یک نکته برای بخشبندی مشتریان شما وجود دارد. اکنون که مشتریان مشابهی در کنار هم دارید، ارتباطات بازاریابی کسبوکارتان را ساختار دهید که مستقیماً با مشتریان هدف شما صحبت کند.
میتوانید فهرستهای مشتریهای مختلف را درایمیلهای مختلف ارسال کنید، همچنین میتوانید محتوای مختلفی را در یک خبرنامه بر اساس فهرستی که یک مشتری به آن تعلق دارد نشان دهید.
روش دیگر این است که محتوایی را که بازدیدکننده در وبسایت شما میبیند برای بخشهای خاصی از مشتریان وفادارتان تنظیم کنید. هرچه ارتباطات شما هدفمندتر و شخصیتر باشد، تاثیر بهتری خواهند داشت.
ایجاد محتوای دروازهدار به معنای تولید محتوایی است که به اندازه کافی برای مشتریانی که آدرس ایمیل خود را به شما میدهند ارزشمند باشد.
اما هنگامی که آدرس ایمیل را در اختیار دارید، میتوانید ایمیلهای بیشتری از جمله خبرنامه، هشدارهای قانونی و کمپینهای خودکار برای آنها ارسال کنید.
مطالعات نشان داده است که مشتریان بالقوه قبل از تصمیمگیری بین سه تا پنج قسمت از محتوا را مشاهده میکنند. داشتن یک آدرس ایمیل به شما امکان میدهد زمان و مکان دریافت پیامهای خود را کنترل کنید.
ایجاد یک تحلیل SWOT (یک ابزار برای تدوین استراتژی شرکت ها) به آسانی یادآوری نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها است و به شرکت شما کمک میکند تا برنامههای بلندمدت و تصمیمات استراتژیک مهمی اتخاذ کند.
این فرآیند شرکت شما را قادر میسازد تا از نقاط قوت خود استفاده کند و در عین حال نقاط ضعفی را که میتواند به رشد کارتان آسیب وارد کند، با دقت بهبود بخشد. مهمترین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که با خودتان صادق باشید.
شما نمیتوانید آنچه را که نمیتوانید اندازه گیری کنید را ردیابی کنید، بنابراین ردیابی تجزیه و تحلیل قوی یک ضرورت است.
ایجاد چارچوبی برای جمعآوری دادهها، مرتبط کردن آن با اهداف و تاکتیکهای خود، و به اشتراکگذاری آن در سراسر شرکت به شما این امکان را میدهد که ببینید چه چیزی کار میکند یا چه چیزی سر جای خودش نیست.
یک برنامه تحلیلی موثر شما را برای موفقیت درازمدت بازاریابی آماده میکند.
ممکن است به نظر برسد که این فهرست باید در یک سال انجام شود،
اما اگر آن را به بخشهای قابل مدیریت تقسیم کنید (سعی کنید چهار یا پنج مورد را در هر سه ماهه بررسی کنید)، در کوتاهترین زمان خود را برای موفقیت آماده خواهید کرد.
ترافیک ارگانیک، ترافیک طبیعی از صفحات نتیجه موتور جستجو است و به عنوان ترافیک رایگان در نظر گرفته میشود و از ترافیک پولی متمایز است.
بسیاری از کسبوکارها با بهینهسازی موتورهای جستجو، هدفشان افزایش ترافیک بازدیدکنندگان ارگانیک با دستیابی به رتبهبندی بالا در موتورهای جستجو است.
برای دستیابی به این امر مستلزم ایجاد تغییراتی در وبسایت خود هستید و باید برای بهبود رتبه بندی کلمات کلیدی را به درستی در محتوای خودتان بگنجانید.
یکی دیگر از تاکتیک های مهم ایجاد لینکهای با کیفیت است که به وب سایت شما اشاره میکنند.
همچنین بخوانید : راههای افزایش ترافیک وب سایت به صورت ارگانیک
نرخ پرش در تجزیه و تحلیل برای افرادی تعریف میشود که به جای ادامه مشاهده صفحات دیگر، وارد سایت شما میشوند و سایت را به یکباره ترک میکنند.
این معیار مهمی برای کیفیت وبسایت شما است، زیرا تقریباً همه مشاغل میخواهند بازدیدکنندگان خود اقدامی مانند خرید، تماس یا دانلود را در وبسایت خود انجام دهند.
هر چه نرخ پرش پایینتر باشد بهتر است و بسیاری از بازاریابان میگویند که نرخ پرش زیر 50 درصد خوب است، با این حال این در هر کسب و کار متفاوت خواهد بود.
همچنین بخوانید : نرخ پرش یا بانس ریت چیست
هر کسبوکاری در اهداف دیجیتال مارکتینگ خودش به دنبال رسیدن به ماموریتهای تجاری و انتخاب یک استراتژی بازاریابی دیجیتال جهت به ثمر نشاندن تلاشهای تیمی و فردی است.
اهداف دیجیتال مارکتینگ چیزی است که هر کسبوکاری باید آنها را برگزیند و چالشهای آن را دنبال کند.دنبال کردن این چالشها به تلاشهای شما جهت بازگرداندن سرمایه (ROI) کمک شایانی خواهد کرد.
هرگاه مارکت شما دارای اهدافی باشد میتوانید به راحتی کمپینهای هدفمندتری را پایه گذاری کنید
که با کسب و کارتان مرتبطتر باشند. داشتن یک استراتژی بازاریابی و تعین بودجه مشخص برای کارهایتان،
شما را یک قدم به رسیدن اهدافتان نزدیکتر میکند.
سعی کنید کمپینهایی که ایجاد میکنید و تبلیغاتی را که به عهده میگیرید با مخاطبان هدفتان مرتبط باشد تا اهداف بازاریابی که انتخاب کردهاید به درستی به نتایج خوب برسند.
اهداف دیجیتال مارکتینگی ما باید خاص باشند، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان باشند یا اگر بخواهیم خلاصه در یک کلمه برای شما بگوییم SMART باشند.
برخی از مهمترین اهدافی که در دیجیتال مارکتینگ باید دنبال شود عبارتاند از برندسازی کردن، سئو و بهینه سازی سایت، تبلیغات و بازاریابی ایمیلی، ساخت محتوای خاص و یونیک، تجزینه و تحلیل و … هستند که در این مقاله به طور کامل راجع به هر کدام صحبت مختصری صورت گرفته است.